آموزش آنلاین مدیریت، کسب و کار و مهارت فردی

مسائل پیچیده ای پیش آمده بود. بحران اقتصادی در اواخر سال 2009 ما را مجبور به کاهش هزینه ها و توقف استخدام کرده بود،‌ آن دوران برای ما بسیار چالش برانگیز بود اما ما مثل یک سازمان قدرتمند ظاهر شدیم. انگار که یک کامیون به دیتاسنتر ما بکوبد ما را به نقطه آغازین بازگرداند اما قادر به بازیابی خود بودیم و مشتریان به طور شگفت انگیزی ما را درک کردند. نیازی به گفتن نیست که ما مطالب بسیاری را درباره زیرساخت های IT خود آموختیم تا مطمئن شویم که دیگر این اتفاق برای ما نخواهد افتاد.

بازخورد مشتریان از همان ابتدا نقشی حیاتی در موفقیت ما داشته است. اغلب اوقات ویژگی هایی که باعث ایجاد تجربه بد در مشتریان بوده و باعث بدتر شدن خدمات ما شده است را حذف کردیم و اگر در جایی مشکلی وجود داشت مشتریان آن را فوراً به ما گوشزد کرده و آن را اصلاح کردیم. در واقع اولین نسخه کار ما بازخوردی از تماس های تلفنی بود که اطلاعات زیادی به ما می داد. کلید موفقیت در آن روزهای ابتدایی (و حتی همین الان) استقبال از بازخورد ها بوده است.

در اکثر نوشته های انگیزشی آمده است که نگران پول هایی که خرج می کنید نباشید و به خود اطمینان داشته باشید و از اینکه پول خود را در مواقع مهم و ضروری سرمایه گذاری کنید نترسید. اگر دارید خودتان یک کسب و کار راه می اندازید و فکر می کنید که نمی توانید منابع مالی زیادی افزایش دهید بهتر است کسب و کاری را شروع کنید که در همان اوایل به درآمد واقعی برسد.

برای تولید و راه اندازی یک محصول خوب بانکی مقدار زیادی سرمایه مورد نیاز است. مذاکرات جذب سرمایه با بیش از 70 صندوق سرمایه گذاری و دریافت سرمایه 10ماه وقت ما را گرفت. بیشتر این زمان صرف اثبات خودمان و عقیدمان، و اینکه چقدر خلاق هستیم و چه میزان به این استارتاپ علاقه داریم صرف شد.

در مطلب قبلی از سری مطالب چالش های کسب و کارها، در مورد مزایا و معایب راه اندازی یک کسب و کار با هم موسس صحبت کردیم و اینکه در نهایت عواملی مانند لزوم وجود تخصص های مختلف، وجود یک همراه و پشتیبان برای کاهش فشار های مادی و معنوی، ایده پردازی و اجرای بهتر و هم��نطور پژوهش های انجام شده نشان می دهد که کسب و کارهایی که با بیش از یک موسس راه اندازی می شوند شانس موفقیت بیشتری دارند. در این مطلب به سراغ فاکتورهایی می رویم که در پیدا کردن و انتخاب یک هم موسس مناسب باید مدنظر قرار داد. هم موسس هم مانند شریک زندگی است و قرار است شریک کاری شما باشد. پس باید ویژگی های مشترکی در شما وجود داشته باشد.

پیدا کردن، ایجاد انگیزه و حفظ افراد خوب همیشه یک چالش بوده است. من فکر می کنم که این کار را به خوبی انجام داده ایم و این موضوع در محصولات و تجربیات مشتریان نمایان است. من چیزی بیشتر از این ندارم بگویم که انجام این کار واقعا دشوار است و تنها نکته ای که می توانم پیشنهاد کنم این است که برای کارتان عطش داشته باشید. شور و اشتیاق شما الهام بخش افراد هم فکر با شما و باهوش تر خواهد بود. ابتدا افراد فوق العاده را استخدام کنید و سپس از سر راه آنها کنار بروید. شما باید تلاش کنید افرادی را استخدام کنید که از شما باهوش ترند و اگر موفق به چنین کاری شدید اگر بر سر راه آنها قرار بگیرید آنها را عصبانی می کنید. کارها را به آنها تفویض کنید و خودتان بر روی مسائل مهم تمرکز کنید.

هر موقع توانستید برنامه بریزید، در اسرع وقت پیاده سازی کنید و همانطور که پیش میروید تغییرات لازم را اعمال کنید. کار خود را شروع کنید! برنامه ریزی و مدل سازی ایده بسیار خوبی است اما خود را زیاد درگیر برنامه ریزی نکنید، چیزی بسازید و آنرا روانه بازار کنید. اگر محصول شما با نظرات خوبی مواجه شد و مردم مایل به خرید آن بودند شما به چیزی که می خواستید رسیده اید.

یسکارآفرینی و راه اندازی کسب و کار بیشتر به شکل یک حرکت فردی در ذهن ها ترسیم شده است. اغلب افراد دوست دارند به شکل یک قهرمان یک تنه دل به دنیای کسب و کار بزنند و روحیه انحصارطلبی آنها اجازه نمی دهد موفقیت احتمالی آن را با فرد دیگری شریک شوند! ولی همیشه در کنار چشیدن لذت موفقیت تنهایی، ترس از مسیر پر پیچ و خم و ناهموار هم وجود دارد که لزوم داشتن یک همراه برای طی کردن آن را منطقی می کند. البته داشتن شریک هم کم ترسناک نیست، از ضرب المثل های معروف ایرانی که در باب مضرات شریک داشتن گفته شده تا داستان هایی که از دور و نزدیک از شراکت های ناموفق شنیده ایم و دوستی هایی که در نهایت به شکایت های قانونی کشیده شده اند. با این حال پژوهش های انجام شده در ام آی تی نشان می دهد کسب و کارهایی که چند موسس دارند از کسب و کارهای تک موسس موفق ترند و به نظر می رسد ریسک پذیرفتن یک شریک برای راه اندازی کسب و کار به نتایج آن می ارزد. چند دلیل برای اینکه بهتر است برای راه اندازی و هدایت کسب و کارتان هم موسس پیدا کنید:

با درک مشترک شرکای خود کار کنید.با یکدیگر از انتظارات خود درباره ی ساعات کاری، منابع مالی، تصمیم گیری ها و ... صحبت کنید.اگر شریک کاری دارید مطمئن شوید که تمامی موارد از جمله اموال و نحوه پرداخت سهم هر شخص و اینکه هر کسی در چه موردی تصمیم می گیرد مکتوب شود. پایه ها را قوی بچینید تا بعدا برای تصمیم گیری دچار مشکل نشوید.

نقاط قوت خود را دست کم نگیرید. به احتمال زیاد بزرگترین اشتباه ما این بود که باور نداشتیم که قرار است به موفقیت بزرگی در کسب و کار خود دست پیدا کنیم. بنابراین ما از پیش هیچ برنامه ای برای ادامه کار نداشتیم و همیشه به سراغ راحت ترین تصمیم ها می رفتیم.